مرگ هرچند که مدرن باشد درچنین شهری چقدر ناراحتکننده است #کتاب طاعون
انسان ناگزیر است ندانسته دوست بدارد.
آنچه در شهر ما تازگی دارد، اشکالی است که برای مردن پیدا میشود.
در اینجا «اشکال» کلمه مناسبی نیست و اگر بهجای آن کلمه ناراحتی» را به کار ببریم درستتر خواهد بود، بیمار بودن هرگز خوشایند نیست و اما شهرها و کشورهایی هست که شما را به هنگام بیماری حمایت میکنند و در آنها انسان میتواند به نحوی تن به بیماری بسپارد.
هر بیمار به مهربانی احتیاج دارد، و دوست دارد که پشتگرمی داشته باشد، این طبیعی است، اما در اران گرمای هوا، اهمیت دادوستدی که انجام میگیرد، بیهودگی صحنه، سرعت شفق و کیفیت امیال، همه مستلزم تندرستی است.
آدم بیمار در آنجا خود را تنها مییابد.
انسانی را در نظر بگیرید که در دمِ مرگ است و در پشت صدها دیوار گیر کرده که از شدت حرارت ترک میخورند و در همان لحظه همهمردم شهر در پای تلفن و یا در کافهها از برات و بارنامه و تنزیل سخن میگویند.
بهاین ترتیب می توان پیبرد که مرگ، هرچند که مدرن باشد، در چنین شهر خشکی چقدر ناراحت کننده است.
این چند اشاره شاید بتواند تصور روشنی از شهر ما به دست دهد.
روی هم رفته نباید زیاد مبالغه کرد.
آنچه قابل تذکر است منظره مبتذل شهر و زندگی است، اما انسان همین که عادت کرد روزگارش بی دردسر می گذرد.
حالکه شهر ما برای کسب عادات مناسب است، میتوان گفت که همهچیز بر وفق مراد است.
از این نظر شاید زندگی زیاد شورانگیز نیست، اما دستِکم بینظمی هم وجود ندارد و مردم راستگو و دوستداشتنی و فعال ما پیوسته احترام سیاحان را جلب کردهاند.
این شهر بیزیبائی و بیسبزه و بیروح، آرامشبخش جلوه میکند و انسان در آن میتواند بخوابد.
اما شایسته است این را هم اضافه کنیم که شهر ما بر روی منظره بیمانندی پیوند خورده است.
در میان جلگهای عریان که از تپههای درخشان احاطه شده و در برابر خلیج زیبایی قرار گرفته است.
تنها میتوان افسوس خورد که شهر پشت به این خلیج ساخته شده است و بنابراین دیدن دریا ممکن نیست.
و پیوسته باید به جستجوی آن رفت …
? کتاب طاعون
✍️ نویسنده آلبر کامو
# بیو
# جملات زیبا از کتاب های مشهور
? پیشنهاد:
# نتیکا # پیشنهاد و معرفی بهترین کتابها و رمانها